شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه سن داره

مزرعه عشق

تبریک و تشکر

سلام به دختر گلم و به همه خوانندگان و دوستداران وبلاگ شایلین جون و خود شایلین جون  بعد از گذشت نزدیک به یکسال از تهیه این وبلاگ تصمیم گرفتیم آماری تهیه کنیم از کسانی که بیشترین نظر رو در خاطرات مختلف دختر نازمون ثبت کردن و به نتیجه جالبی رسیدیم . نفرات برتر  به ترتیب خاله فهیمه ، مهوش جون و آقا بهروز و درنهایت اقا حسام بودن که همینجا از  اونا تشکر میکنیم. اما نکته جالبش اینجاست که دو نفر اول امسال تو آزمون دکتری قبول شدن و نفر سوم  که " کسی نمی داند " کجاست !!!!    شایلین جون به همراه  مامانی و بابایی ضمن تشکر از همه عزیزان و بویژه نفرات برتر وبلاگ و آزمون دکتری ، صمیمانه ترین تبریکاتشون رو خ...
20 مهر 1392

9 ماهگی شایلین جون

سلام عزیزم سلام نفسم  نهمین ماهگرد تولدت شیرینم    مصادف با سالروز تولد خودم مبارک  دخملی مامان این آخرین ماهگرد تک رفمیته و در پناه خدا از ماه آینده دیگه ماهگردهات 2 رقمی میشه احتمالا شیطونیات 20 رقمی  اندر احوالات این روزهای شما قابل به ذکر است :   هنوز که هنوز شایلین بی دندونی این دندونات کی میخوان در بیان مامانی    در سینه خیز رفتن که یه پا زبل خان شدی زبل خان اینجا زبل خان اونجا زبل خان همه جا منم باید مراقبت باشم تا خرابکاری به بار نیاری و مهمتر از اون یه موقع به خودت صدمه نزنی گلم  ولی از چهار دست و پایی خبری نیست البته در حال تلاش کردن هستی دو دست و یه پاتو میت...
16 مهر 1392

تفریحات شایلین خانوم خونه عمه جون

  دختر گلم ، دوشنبه شب ( 92/07/08) ساعت 10 شب بود که من و تو  و بابایی سه نفری راهی تربت حیدریه شدیم  تا  سه روزی که بابایی شیفت بود کنارش باشیم . تو مسیر راه دختر نسبتا خوبی بودی ولی فقط 20  دقیقه خوابیدی . ساعت 12 بود که رسیدیم خونه عمه جون . هوای نسبتا سردی بود و مجبور شدیم شما رو  توی ملحفه بپیچونیم و ببریم بالا.  مدتی که خونه عمه جون بودی شیرین کاریهات فراوون بود. انواع صداها رو که در می آوردی . ضمنا علاقه شدیدی به علی پیدا کرده بودی و از بغل اون پیش هیچکی نمی رفتی ، حتی من و بابایی ( خیلی بی معرفتی !!! بیا بچه بزرگ کن  ) . یه سری از شیرین کاریهات رو دوربینها ثبت کردن ، جالبه  خودت هم ب...
13 مهر 1392

یادش بخیر اول مهر

  دختر نازنینم بادش بخیر ، همیشه نزدیک مهر که میشد ما پسرا  نگران موهامون بودیم و از اینکه باید اجبارا موهامونو  کوتاه  که نه ، کچل کنیم ناراحت بودیم . زمانیکه ما درس میخوندیم ( البته خیلی قدیم هم نبود ، فکرنکنی الان سن من خیلی بالاست) فکر کنم تا اواسط دبیرستان کوتاه کردن موها در حد نمره چهار اجباری بود  ولی الان که اغلب دانش آموزا از ابتدایی گرفته تا دبیرستان در حد بوندس لیگا موهاشونو   فشن میکنن. خلاصه  از این حرفها و خاطرات که بگذریم به یاد اول مهر دیروز شما رو بردیم آرایشگاه دایی ثابت که مخصوص کودکان بود.برای اولین بار بود که تو زندگی چند ماهت میرفتی آرایشگاه،  دایی ثابت خیلی آقای خوش اخلاقی ب...
2 مهر 1392

کنجکاویهای شایلین جون

دختر نازم هنوز 9 ماهت تموم نشده ولی شیطونیات 9 برابر شده ، تا میذاریمت رو  زمین سریع به سمت اشیا جدید سینه خیز میری و اگه نگیریمت کلی خراب کاری به بار میاری . میگی نه ! به این عکسها که دوربینهای مخفی در لحظه ارتکاب حرم ازت گرفته دقت کن                        خب  باباجون دستگاه DVD تون که گفتین خرابه ، همینه؟؟؟                                     یه CD  بدین من تستش کنم ببینم ایرادش چیه؟؟؟؟!!!                 ...
2 مهر 1392

تولد هشت ماهگی و دو حرکت جدید

 دخملی مامان چی زود ماهها سپری میشن گلم این پست و در حالی برات میذارم که 21 روز از هشت ماهگیت و پشت سر گذاشتی به عبارتی 11 روز بیشتر نمونده تا 9 ماهگی گلم ،اخه علاوه بر دلائلی که قبلا ذکر شد دخملی مامان سرمای بدی هم خورد و پشت سرهم داری کارای جدید یاد میگیری و من و بابایی و همه دوستاراتو ذوق زده میکنی، یکی ازین کارا خزیدن که اولین بار سه روز قبل از اینکه هشت ماهت تموم شه انجام دادی و از اون موقع دیگه هی دوست داری به سمت اشیا جدید بری ما هم باید حواسمون باشه به چیزای خطرناک دست نزنی . دست دست میکنی البت قبلانم انجام میدادی ولی الان بلافاصله تا بهت میگیم انجام میدی یکی دیگه از کارا که خیلی منو  خوشحال کرد گفتن کلمه " ماما " بود که &n...
2 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد